- بِلا-



با کمی دقت و تفکر در نظرات پست های بیانی متوجه یک سری رموز خاص میشیمم ( همه اینها از محدودیته ها)

XD : اولا که اومم بیام می گفتم خدایا اینا چرا وسط متن هاشون یک دفعه اکس دی می میزارن؟ یکی دوتا هم نیستن که این چیه؟ یک روز گوشی رو برعکس کردم و دیدم . واوووو این یعنی خنده روده بر 

:/ : کمی قابل فهم تر بود. این به معنای همان پوکر خودمونه

* : شروع کننده بعضی از استیکر هایی است که هنوز کشف نشدند و نیازمند توضیح اند.

*-* : ذوقققق و یا همون واووووو

-_- : پوکر تر

:دی : رمز گشایی نشده

^-^ : نظر لطفته ( همون استیکره که لپاش گل انداخته)

@-@ : یا امام زاده عامو اسفندیار ( شاید هم یک چیز تعجبی)

*3* : بوسسس

T-T : اه و ناله و سپس اشک

:) : لبخندی رضایت مند

:") : لبخندی ناراحت

:( : از دنیا خسته ( اخر ناراحتی )

:'( : به همراه گریه

 


اینهمه گفتیم هیچی بهمون اضافه نشد. حالا امروز با یک برنامه آموزشی در خدمتونیم

- خانم سوفی بیشتر مادر ها توقع دارند که فرزندانشان در کارهای خانه بهشون کمک کنند اما در رفتن از زیر ان کارها لذت وصف ناپذیری دارد. می تونید چند راهکار مناسب پیش نهاد کنید؟

- اول از همه سلام به خوانندگان این متن 

دوم بلع 

برای شستن ظرف: راهکاری که خیلیا استفاده می کنند بهانه ی درس است اما با راهکار شته کاری این راهکار قدیمی را دور بیاندازید. در این راهکار شما با روی خوش میگویید بله حتما و بعد شروع به شستن ظرف ها می کنید. چارتا قاشق که شستید و به ظروف بزرگ تر رسیدید آب را با فشار زیاد باز کنید و با بی حوصلگی هر چه تمام تر بشقاب ها را بشورید جوری که کل دور سینک پر آب و کف شود. بعد از چند دوره انجام این کار خانواده شما به پلشتیتون ایمان می آوردند و شما از این کار معاف خواهید شد ( تظمین صد در صد . من خودم 3 ساله ظرف نشستم)

 

برای تمیز کردن: معمولا خانواده ها از فرزندانشون درخواست میکنن که خانه را تمیز کنند. اما همیشه حال نداریم. امروز راهکار جدیدی را به شما ارائه می دهیم. هر چیزی را که بر می دارید در یک سوراخ دیگر بچپانید. مثلا لباس ها را در زیر تخت جا بدهید ( خطر : اگر خانواده تان جاساز ها را پیدا کرد به ما هیچ ربطی ندارد.) البته این راه بیشتر برای سریع تمام شدنش است. اما اگر می خواهید دست به سیاه و سفید نزنید می توانید از راهکار ناشنوایی ، خواب ، WC ، کارهای متفرقه و غیره استفاده کنید.

 

آب و یا چای آوردن : بعد از هر غذا یا خوراکی ای معمولا یکی از اعضای خانواده در خواست آب می کند. یا هر عصر به شما می گویند کتری را بذار و سپس چای دم کن. در این جور مواقع اوردن یک بحث الکی به وسط خیلی کمک می کند. شما ان بحث را در میان خانواده راه بیاندازید و سپس بلند شید و برید یک جایی مثلا به یک کاری مشغولید و یا از راهکار ناشنوایی استفاده کنید. اینجوری خانواده از فرزند خویش قطع امید کرده و خود کمر همت می بندد

 

تذکر : اگر در مواقعی واقعا خسته بودید و حال نداشتید ( حسی بهم می گوید ما سرمایه های اینده مملکت در بیشتر مواقع خسته هستیم.) به هر حال در مواقع بی حوصلگی از این ترفند ها استفاده کنید. گه گداری هم برای اینکه یک تعریفی ازتون بشه خیلی تمیز کار رو انجام بدید تا هم یکم مایه افتخار بشید هم کمک کنید

تا دروسی دیگر

بدورود 

 

امضا : سوفی


امروز داشتم به این فکر میکردم . چقدر دنیا پر شده از چیزهای الکی

دقدقه های بیخود

روزهای بدردنخور

یاد اون روز هایی افتادم که از مدرسه تا خونه با 1000 تومن یک بستنی و 5 تا لواشک می گرفتیم و می خوردیم و تنها دقدقه مون شده بود بستنی رو چجوری بخوریم که هم آب نشه و هم لذتش رو با آروم خوردنش ببریم

یک عکس دیدم که از یک اتوبوس توی دو سه سال پیش بود و روش نوشته بود 

اسهال در کمین است»

نخدید آقا می خوام احساسی بحرفم. اون موقع نهایت دقدقه مون همین عارضه ( ارضه؟عارزه؟عارذه؟ارذه؟ارزه؟) بود اما الان

کی فکرش رو میکرد مواد لازم بیرون رفتن ( اونم اگه بری) اینا بشه:

1. یک قوطی پر الکل ( قبلا از اینا داشتی میگرفتنت)

2. سه لایه ماسک

3. سه لایه دستکش

4. پنجاه تا دستمال برای تمامی ورودی ها و خروجی ها

 

زندگی مون کلا پوکید . یعنی خود رازی فکر نمیکرد اینقدر کشفش بدرد بخوره. 

کم مشکلات قبلی کمر ما رو تا نکرده بود . این یکی شد قوز بالا قوز

 

خلاصه که می خواستم از یک چیز دیگه زار بزنم  کلا بحث عوض شد :/ 

خب بزارید اونم بگم

 

من این دخترای 13 ، 14 ساله که این اپل فامیل رو قرض میکنن فقط تو اینه بگن ما داریم یا ادا بلاگرا اینستا رو تو استاتوس واتساپ با ویو 10 نفر در میارن رو که میبینم نمی دونم چرا می خوام برم چهار تا از اون فن های بروسلی پسند رو روشون پیاده کنم.

اصلا یک جوری میشم :/

الان چرا من باید بدونم تو نیم تنه با مارک گوجی ( کوچی؟ گوچی؟  گرچی؟) با پالتوی لوییس ویتون و شلوار شنل تنته ؟؟؟؟؟؟ اون وقت وقتی تو خیابون میبینمت .

خلاصه که خیلی لجم میگیره

دوست دارم تمامی این عزیزان را از نزدیک ملاقات کنم و با همه توان سوراخشون کنم 

 

راستی یک چیز دیگه که امروز خییلی روی مخم رژه میرفت قیمتا بود. 

اصلا استخونا تنم رفت زیر خاک 

چرا من 4 ، 5 ماه نرفتم بیرون اوضاع اینقدر تغییر کرده :/

احساس میکنم مثل اصحاب کهف شدم :/ 

5 ماه پیش من بستنی می خریدم 1000 تومن ، چرا الان یک کیم 2500 قیمتشه . اخه نامردا نمیگین تمام ارزو های یک عشق بستنی بی پول رو دارین نابود میکنید ؟

خواهر کوچیکه امروز هزار تومن اورد کنارم گفت با این چی میشه خرید؟

دستی به سرش کشیدم و هزار تومن رو ازش گرفتم و یک بوس محکمش کردم و گفتم همین قدر می ارزه :/

بچه رویاهاش مثل خودم نابود شد. هعی روزگار. دلم بستنی 500 میخواد

با تشکر

سوفی :/


تبلیغات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

فروش قهوه در شیراز نقد استاد مصطفی ملکیان دیزل ژنراتور ولوو انجمن خیریه جاوید اطلاعات تحصیلی شرکت ایده نخست فرداد هاربانه ... من تلاش میکنم پس هستم طراحی سایت ، سئو ،تبلیغات در گوگل آشنایی با شهر زیبای ارومیه